بعثت انقلاب | آمریکا علیه ایران؛ از این رئیس جمهور تا آن رئیس جمهور
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، با پیروزی انقلاب اسلامی، ایران به عنوان مانع بزرگی در مقابل سیاستهای آمریکا در منطقه شد. در واقع در بازه زمانی چهار دهه گذشته نوع برخورد با ایران از مهمترین مشکلات سران ایالات متحده بوده است.البته از میان تمام مسائلی که سیاستهای آمریکا را به چالش می کشید، فعالیتهای هستهای ایران مهمترین مسئله آمریکا قلمداد می شد.
از این رو آمریکا به وسیله به راه انداختن جنگ روانی سبب شد تا کشورهای همسایه ایران، مخصوصا منطقه خلیج فارس از فعالیتهای هستهای نظام جمهوری اسلامی نگرانی داشته باشند. با این وجود ایران هیچگونه نگرانی به خود راه نداده و در مواجهه با فعالیتهای آمریکا از جمله تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی و منطقه ای به طور روزافزون مقاومت کرده و به تنش زدایی در منطقه نیز اقدام نموده است.
پرداختن به این مسئله که رؤسای جمهور آمریکا برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران چه اقداماتی را در سر پرورانده اند نیاز به تبیین چند جلد نوشته دارد؛ اما بایستی به این نکته توجه داشت که جامعه آمریکا از نظر ساختار نطام سیاسی و پایگاه طبقاتی تفاوت عمدهای دارند، چراکه آنها در بعد روشها و ابزارها با یکدیگر اختلاف دارند نه در هدف و جهت گیری ها؛ بنابراین با روی کار آمدن آقای ترامپ سیاستهای امریکا هیچ تفاوتی با اوباما و... در اهداف ندارد. بر این اساس ما نباید انتظار زیادی در سیاست آمریکا نسبت به موضوع هسته ای ایران داشته باشیم.
به طور کلی در آمریکا سیاستها مبتنی بر قدرت گیری دو حزب دمکرات و جمهوری خواه است. اساسا حزب جمهوری خواه در منطقه به دنبال جنگ طلبی است و با این روش به تامین منافع آمریکا معتقد هستند؛ در مقابل حزب دمکرات اعتقاد دارد که استراتژی خود را بر دوری از جنگ قرار داده اند تا به منافع دست یابند.
این دو رویکرد، به ظاهر متفاوت اند، اما آنچه وجه اشتراک تمام تخاصمات استراتژیستهای جریانهای آمریکا محسوب می شود دستیابی به منفعت بیشتر برای ایالات متحده می باشد.
با توجه به آنچه بیان شد جایگاه ایران در سیاست خارجی آمریکا و نوع روش و تاکتیکهای دولتهای آمریکا در مقایسه با یکدیگر در مقابل جمهوری اسلامی ایران قابل تامل است. [۱] تردیدی نیست که ایران در دوران رژیم پهلوی به عنوان مرکز ثقل سیاست خارجی ایالات متحده در خلیج فارس قرار داشت که با وقوع انقلاب اسلامی تمامی راهبردهای آمریکا را در خاورمیانه با چالش جدی رو به رو ساخت. [۲]
از این رئیس جمهور تا آن رئیس جمهور آمریکا برای ایران فرجی نیست.
رهبران سیاستمدار آمریکا بعد از انقلاب، برای تکمیل و پیشبرد اهداف خود، فشارها و تحریمهایی را بر علیه ایران به بهانه مسئله هستهای وارد نمودند؛ چراکه یکی از دغدغههای اصلی آمریکا قدرت گیری ایران به نیروی هسته ای و غنی سازی اورانیوم است که از دیدگاه آمریکا این موضوع نمی تواند برایشان قابل قبول باشد.
به دلیل اینکه ایران به عنوان یک کشور مستقل فعالیت می کند و در سیاست خاورمیانه دنباله رو ایجاد یک نظم جدید در ساخت اندیشه اسلام شیعی است، از این رو ایالات متحده با اعمال سیاست «ایران هراسی» ائتلافی بین غرب، رژیم صهیونیستی و دولتهای اعراب مرتجع منطقه علیه نظام جمهوری اسلامی تشکیل داد. [۳]بر این اساس راه کار دولت آمریکا ابتدا استفاده از روشهای سخت برای مهار ایران بود. از جمله آنها ایجاد و ترغیب عراق به جنگ با ایران است؛ البته ادعای حمله به ایران و تکرار این سخن که گزینه نظامی همچنان روی میز قرار دارد، در راستای چنین سیاستهای سخیفی قرار می گیرد.
اقدامات ایالات متحده علیه برنامه هسته ای ایران
سیاستهای دولتهای آمریکا در رابطه با فعالیتهای هسته ای ایران می تواند در چهارچوب راهبردهای مختلف قرار گیرد؛ از جمله عملیاتهای روانی علیه ایران که در رابطه با فعالیت های هستهای غیر صلح آمیز ادامه خواهد یافت و آمریکا برای تحقق اهداف خود از تاکتیکهایی مانند مذاکرات چند جانبه و محدودسازی ایران و ایجاد اجماع بین المللی استفاده کرده است که اقدامات انجام شده به دو بخش تقسیم شده است:
بخشی از اقدامات صورت گرفته در داخل آمریکا
برنامه هسته ای ایران در محیط داخلی آمریکا
در سال ۲۰۰۸ محاسبات آمریکا به ارزیابی تحریم های یک جانبه آمریکا علیه ایران پراخت و اعلام کرد با وجود تحریمهای گسترده، سیستم بانکها و موسسات اقتصادی در ایران قویتر شده است و ایران توانسته معاملات مالی را ادامه دهد و در سال ۲۰۰۹ نمایندگان، قطعنامه ای را با عنوان (شناسایی خطرات تروریسم اسلامی، اسلام رادیکال، ماجراجوییهای ایران در آفریقا) به تصویب رساند که هدف آن جلوگیری از قاچاق اورانیوم از کشورهای آفریقایی به ایران و تلاش برای جلوگیری از نفوذ ایران در آفریقا بوده است. [۴]افزون بر اینکه طرحی با نام «سنتروم» را در مجلس سنا تصویب کردند که جهت نظارت و تنبیه شرکتهای خارجی سرمایه گذار و در حال تجارت با ایران بود. [۵]
بخش دیگر اقدامات ایالات متحده به محیط بین المللی میپردازد که شامل موارد زیر است.
۱) تحریم
در عرصه روابط بین الملل هنگامی که میان قدرتهای کوچک و بزرگ در اثر اختلاف منافع، تقابل و تضاد شکل گیرد، یکی از استراتژیهای اساسی قدرتهای استکباری در ارتباط با جهان سوم، سیاست تحریم و اعمال فشار اقتصادی است که این سیاست، یک فرایند تدریجی است که قابلیت های کشورها را مورد هدف قرار میدهد.
امریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی با ابتنای بر این سیاست، تحریم های اقتصادی را از همان ابتدای انقلاب اسلامی آغاز نمود و در زمان جنگ تحمیلی روند این تحریمها به همراه تحریم تسلیحاتی فزونی یافت و در دهه ۱۳۷۰ با طرحهای داماتو و ونس این تحریم ها تشدید گردیدند و پس از آن، چنین طرحهایی به صورت کاملتر علیه ایران شکل میگرفت.
از این رئیس جمهور تا آن رئیس جمهور آمریکا برای ایران فرجی نیست!
البته سازمان ملل نیز به تحریم ایران اقدام نمود که عملکرد سازمان ملل علیه ایران به نوعی همپوشانی با سیاستهای آمریکا داشتند. [۶]در دولت ترامپ تحریمهای همه جانبه را به اجرا گذاشتند که تنها جهت تهدید و ایجاد جو روانی در جامعه بود و چیزی غیر از آنچه تا کنون اجرا کرده بودند در بر نداشت.
از جمله تحریمهایی که در سیاستهای آمریکا به طور مستمر ادامه یافته است تحریم نفتی می باشد؛ چرا که درآمدهای نفتی از مهمترین مولفههای اقتصادی ایران به شمار می رود، تا جایی که سبب تغییر دولتهای مختلف و قتل نخست وزیرانی مانند ساعد و رزم آرا در تاریخ ایران شده است.
امروزه نفت ایران که شاهد وابستگی شدید اقتصاد ایران به آن است؛ پاشنه آشیلی برای نظام گردیده و هر روز دولتهای غربی تهدید به تحریم آن کرده اند. این تحریمها با ابزارهای مستقیم، همچون تحریم خرید؛ و غیر مستقیم همچون تحریم بیمه کشتیهای نفتکش و یا تحریم بانکی است که در رابطه با روش غیر مستقیم تحریم نفت تلاش برای قطع کردن ارتباط بانکی این کشور با جهان بوده تا پرداخت پول از سوی خریداران نفت را با مشکل روبرو سازد [۷]و آنها را به کاهش وابستگی به نفت ایران متمایل کنند.
هدف از این تحریمها این است که پشتیبانی ملّت از دولت کاهش یابد و با ضعیف شدن عملکرد دولت در چشم مردم موجبات شورشهای اجتماعی فراهم شود.
۲) ایجاد اتتلاف اجماع بین المللی علیه برنامه هسته ای ایران
در بعد منطقه ای دولت آمریکا تلاش گستردهای را جهت تشکیل ائتلافهایی در منطقه با هدف مهار ایران و تلاش برای تغییر سیاستها و اقدامات آن در سطح خاورمیانه صورت داده است.
اثرات تکنولوژی هسته ای چنان حیاتی است که منع دولتهایی مانند کره شمالی و ایران از مسیر هسته ای شدن تنها جهت انحصار انرژی در دست استعمارگران جهان و توسل به چنین ائتلافهایی ضروری است؛ لذا ایالات متحده جهت تحقق این امر مهم می بایستی دیگر کشورها را با خود همراه کند تا ایران را در تنگنا قرار دهد.
از این رئیس جمهور تا آن رئیس جمهور آمریکا برای ایران فرجی نیست!
امروزه ایالات متحده بر اساس سند استراتژی امنیت ملی ۲۰۱۷ خود در تبلیغات اش برای ایجاد اتتلاف منطقه ای و جهانی چند جانبه علیه فعالیتهای هسته ای ایران و مهار این کشور اقدامات عمده ای را انجام داده است. در این راستا «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا در یک گفتگوی رادیویی اذعان کرد، واشنگتن کشورهای عربی و اسرائیل را برای ایجاد ائتلافی در برابر آنچه که او تهدیدهای ایران نامید، گرد هم آورده است. [۸]بی تردید عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در این زمینه نقش اصلی را ایفا می کنند
۳) انزوای راهبردی ایران از طریق همسایگان
در نگاه سیاست مداران واشنگتن، ایران بهعنوان بازیگری محسوب میشود که باید قدرتش محدود گردد. به همین دلیل مساله مربوط به سیاست تحریم در چارچوب محدودسازی قدرت ایران به عنوان یک الگو قلمداد می شود که نوع سیاست راهبردی آمریکا را ترسیم می کند؛ الگویی که در دورانهای مختلف ریاست جمهوری آمریکا تفاوت چندانی در آن ملاحظه نمی شود. [۹]
آمریکا مبتنی بر این نوع استراتژی به دنبال آن است که ایران را با همسایگان خود وارد جنگ سرد، فرسایشی و هزینه بر کند و این کار را از طریق حمایت از همسایگان ایران و ایجاد مقابله با ایران صورت می دهد. دلیل تاکید بر همسایگان ایران به سبب آن است که شرایط بین المللی به گونه ای است که نمی توان ایران را از فعالیتهای هسته ای بازداشت، لذا در صورت موفقیت این طرح امکان دور زدن تحریم ها توسط ایران بسیار دشوار می گردد.
پس باید از طریق همراه کردن همسایگان ایران سد اولیه را برای نظام جمهوری اسلامی ایجاد نمود. حمایت آمریکا از دولت های خلیج فارس در طول گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی و محاصره اقتصادی ایران و شکلگیری رابطه سرد بین ایران و آذربایجان از رویکردهای دولت آمریکا می باشد. [۱۰]
۴) گزینه نظامی
حمله نظامی همواره از ابتدای مواجهه با انقلاب اسلامی از گزینههای آمریکا محسوب می شود. دوران بوش سناریوی نظامی بسیار تقویت گشت؛ چراکه جرج بوش ایران را محور شرارت می دانست؛ البته چنین راهبردی در دوران اوباما تحلیل رفت. [۱۱]به طور کلی دولت های استعماری عموماً قبل از انجام هرگونه جنگ به دنبال آن هستند که توان نظامی رقیب خود را تضعیف کنند تا در صورت وقوع درگیری، هزینههای جنگ پایین باشد. واشنگتن نیز به دنبال تضعیف نظامی ایران بود؛ جهت این امر به اعمال محدودیت هایی در زمینه تسلیحات نظامی و... پرداختند.
در مورد حمله نظامی به ایران چند نوع دیدگاه در میان استراتژیستهای آمریکایی وجود دارد؛ یکی اینکه به تاسیسات هستهای ایران حمله شود و با بمباران هوایی تاسیسات ایران از بین برده شود و امکان پیشرفت ایران در مسیر هسته ای شدن گرفته شود. دیدگاه دیگر که بیشتر نومحافظه کاران بر آن اعتقاد دارند بر این باورند که تنها از یک طریق می توان از هستهای شدن ایران جلوگیری کرد و آن تغییر نظام سیاسی است. [۱۲]
اما باید توجه داشت امروزه جمهوری اسلامی پس از تجربیات جنگی، دفاعی و امنیتی که در طول چهار دهه مقاومت کسب کرده و همه آنها را پشت سر گذاشته، از قدرت بازدارندگی بالایی برخوردار است و توانسته از حیث نظامی و دفاعی خود را در وضعیت مطلوبی قرار دهد؛ از طرفی نیز حضور تأثیرگذار منطقهای ایران بر قدرت نظام جمهوری اسلامی نسبت به گذشته افزوده گشته و در مجموع ایران امروز در گذار از جشن چهل سالگی خود در شرایط بسیار بهتری نسبت به گذشته قرار گرفته است.
۵) هجمه رسانههای آمریکایی در مورد برنامه هسته ای ایران:
آنچه که مهم است بیشتر سیاستها از مجرای رسانه ها عبور می کند که در این راستا ایالات متحده به عنوان مهمترین بازیگر سیاسی در عرصه نظام بین الملل، همواره از این ابزارها برای انتقال پیام خود به سایر دولتها استفاده کرده است که در قالب شبکههای ماهواره ای، اینترنت و ابزارهای دیگر قرار دارد.
از این رئیس جمهور تا آن رئیس جمهور آمریکا برای ایران فرجی نیست!
آمریکا برای پیشبرد اهداف خود علیه برنامه هستهای ایران، شبکههای خبری مهمی همچون بی بی سی، سی ان ان و ... در اختیار دارد که افکار عمومی جهان را علیه ایران بسیج می سازد. بی شک جلب افکار عمومی مردم مخصوصا در منطقه خاورمیانه جهت پیشبرد اهداف آمریکا بسیار حائز اهمیت است.
بزرگنمایی تهدید ایران در قالب «ایران هراسی» و از بین بردن هژمونی ایران در منطقه، پروژه ای است که مدتهاست آمریکا در راس سیاستهای خود قرار داده است. [۱۳]
۶) فشار حقوق بشری بر ایران
اعمال تحریمها و فشارهای مختلف سیاسی و اقتصادی مخصوصا در زمینه انرژی هسته ای در راستای تحقق سیاست یکجانبهگرایانه و ابزاری، در کنار شعار گسترش دموکراسی و حقوق بشر در خاورمیانه و ایران دنبال می شود که می توان ادعا کرد ابزار حقوق بشر توسط آمریکا دارای کارکرد سیاسی و نه حقوقی در منطقه خاورمیانه است؛ که از سوی ایالات متحده جهت تغییر رفتار در برنامه هستهای ایران بکار گرفته می شود.
البته کاربرد حمایت از حقوق بشر تنها جهت گفتمان سازی حمله نظامی است. [۱۴]چراکه مقاومت ایران در طی چهار دهه با ابتنای بر نظامی مستقل و مقتدر در جهان، شاهد اوج گیری ایده تغییر نظام از طریق تحریم و ایجاد فشار اقتصادی بر دولت و مردم است تا بدین وسیله موجبات نارضایتی مردم و ناکارآمدی حکومت را به جامعه تلقین کنند؛ و در نهایت بتوانند از آخرین گزینه خود، یعنی حمله نظامی بهره برند.
آنچه حائز اهمیت است این است که میزان تحمل و پایداری یک جامعه در وضعیت تحریم، حاکی از میزان نهادمندسازی دستگاه ها و سازمانهای یک کشور است. به طور طبیعی نظامی که از نهادهای شکننده برخوردار باشد در مواجهه با تحریم ها با شکست روبه رو می شود.
با توجه به سیاستهای آمریکا در پیگیری رفتار استراتژیک یک جانبه گرایی و چند جانبه گرایی منطقهای و زمینه سازی همکاری با کشورهای محافظه کار خاورمیانه، مشاهده می شود محور اصلی تعامل منطقه ای واشنگتن با کشورهایی که از مدل سنتی مانند عربستان و نیز مدل لیبرال، مانند ترکیه بهره مندند، بیشترین بهره را می برد. آمریکا ضمن ضرورت بر فراهم نمودن راه گفتگوی مستقیم و بدون شرط با ایران جهت تامین منافع امریکا ضرورت را در برابر ایران، سیاست تعامل و فشار می داند.
امروزه بر این عقیده اند که هدف دیپلماسی ایالات متحده باید این باشد که با وضع تحریمهای سختتر و افزایش فشار هزینه ها، ادامه دادن برنامه هستهای برای ایران را ناممکن سازد. نقطه ثقل استراتژی جدید آمریکا در قبال ایران، تمرکز بر جنگ نرم و دیپلماسی عمومی و بکارگیری کلیه ابزارهای سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی، دیپلماتیک همراه با تهدید نظامی در راستای تضعیف مدیریت نظام ایران و افکار عمومی آن است تا از این طریق با تحدید نظامی و سیاسی، ایران وادار به مصالحه شود.
با توجه به مطالب پیشگفته به نظر می رسد یکی از مهمترین دغدغه های سیاست آمریکا فعالیت های هستهای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران است که با روی کار آمدن رئیس جمهورهای مختلف در آمریکا نبایستی انتظار تغییر و تحول بنیادی در سیاست خارجی این کشور داشته باشیم؛ چرا که در ایالات متحده این نخبگان هستند که در خصوص نوع ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تصمیم سازی می کنند و مسئول ترویج آن در صحنه جهانی هستند که در واقع تلفیق قدرت نرم و سخت از ویژگیهای بارز دولتهای آمریکاست که می توان نتیجه گرفت سیاست خارجی ایالات متحده در قبال ایران جهت گیری و روش متداولی را پیش گرفته است./918/ی701/س
عیسی مولوی وردنجانی
[1]. ر.ک: یعقوب توکلی، عقاب علیه شیر: بررسی پیامدهای احتمالی حمله آمریکا به ایران، تهران، انتشارات سوره مهر، 1393.
[2]. ر.ک: عبدالمهدی مستکین، صهیونیسم در روابط ایران و آمریکا، همشهری دیپلمات، شماره سوم، آذر 1382.
[3]. رضا سیمبر و ارسلان قربانی شیخنشین، روابط بینالملل و دیپلماسی صلح در نظام متحول جهانی، انتشارات سمت، تهران، 1387، ص 99
[4]. مجید اسکندری، دیدگاههای حاکم بر سیستم تصمیمگیری در قبال ایران، راهبرد، شماره 23، پائیز 1389، ص 6
[5]. ر.ک: موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، روابط ایران و آمریکا از دیدگاه شورای روابط خارجی، بولتن ویژه موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، تهران.
[6]. دفتر مطالعات سیاسی، گزارش ارزیابی تحریمهای حقوق بشری آمریکا و اروپا علیه ایران، 1390، ص 6-7.
[7]. سایت تابناک، 25/12/1390
[8] . Pars TodayT 15/10/1397
[9]. روزنامه صبح ایران، مسیریابی دیپلماسی ترامپ در برابر ایران، 11/11/1397، ش 4537.
[10]. عبدالمطلب عبداله، راهبرد سیاست خارجی آمریکا در قبال انقلاب اسلامی ایران: تداوم یا تغییر، پژهشنامه انقلاب اسلامی، تابستان 1392، ش 7، ص 91
[11]. دفتر مطالعات سیاسی، گزارش ارزیابی تحریم¬های حقوق بشری آمریکا و اروپا علیه ایران، 1390، ص 5.
[12]. ر.ک: روزنامه رسالت، 1/5/1391: 8
[13]. ر.ک: عبدالله گیویان، بهنام رضاقلی زاده، برجستهسازی اخبار انرژی هستهای ایران در بخش فارسی سایتهای بیبیسی و صدای آمریکا، فصلنامه رسانه جهانی، 1389، ش 9.
[14]. ر.ک: سید محمدمهدی غمامی، تحلیل گفتمان ضد حقوقی تحریمهای آمریکا علیه دولت ایران، فصلنامه مطالعات حقوق بشر اسلامی، سال دوم، ش 4، تابستان 1392.